وایولت مارکی، به امید آینده زندگی می کند و به شدت منتظر تمام شدن درسش است تا بالاخره بتواند از شهرش و اندوه دردناک ناشی از مرگ اخیر خواهرش رهایی یابد. زمانی که فینچ و وایولت، یکدیگر را بر لبه ی ساختمانی ملاقات می کنند، معلوم نیست که کدام یک، ناجیِ آن دیگری خواهد شد.
زمانی که این دو برای انجام پروژه ای برای یافتن شگفتی های محل زندگی شان، تیمی را تشکیل می دهند، هم فینچ و هم وایولت، موفق به کشف چیزهای بسیار مهمتری می شوند: فینچ، تنها با وایولت است که می تواند خودش باشد—پسری عجیب، بامزه و پرانرژی که آنقدرها هم ناآشنا و غیرقابل ارتباط نیست. و وایولت، تنها با فینچ است که می تواند شمارش روزها را کنار بگذارد و آن ها را واقعاً زندگی کند. اما در ادامه ی داستان و با بزرگتر شدن دنیای وایولت، جهان فینج، کوچک و کوچکتر می شود…
یه نکته جالب درباره فیلم سونیک:))
ی ,هم ,وایولت، ,زندگی ,فینچ ,کند ,است که ,فینچ و ,زمانی که ,تنها با ,می کند
درباره این سایت